از این عجیب‌تر دیگر نمی‌شود! شما تا به حال شنیده بودید که یک شیر به کتابخانه بیآید، آن هم یک شیر بزرگ و قوی!

ماجرا از این‌جا آغاز می‌شود که روزی از روزها یک شیر به به یک کتابخانه می‌رود. او صاف از جلوی میز کتاب‌دار می‌گذرد، به طرف قفسه‌های کتاب می‌رود و به آن‌ها  نگاه می‌کند. برگه‌دان را بو می‌کشد، سرش را به مجموعه‌ی کتاب‌های نورسیده می‌مالد و با قدم‌های نرم و آرام به بخش کتاب‌های داستان می‌رود.

حضور یک شیر در کتابخانه خیلی خطرناک است مگر نه؟ کسی می‌داند با این شیر چه‌کار باید کرد؟ آخر درباره آمدن شیر به کتابخانه هیچ قانونی وجود ندارد! این شیر، عاشق کتاب‌ها و بچه‌هاست. او بودن با بچه‌ها و شنیدن قصه‌ها را خیلی دوست دارد و خیال هم ندارد که کتابخانه را ترک کند. او در کارها به کتابدار کمک می‌کند، اما پای بندی به قانون چه می‌شود؟ قانون کتابخانه!

کتاب شیر کتابخانه» داستان زیبایی است که کودکان را با جذابیت‌های کتابخانه، قوانین و قسمت‌های مختلف آن آشنا می‌سازد.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها